مدتهاست که فکر میکنم قصه من و بافته های یزدی از کجا شروع میشه…
گاهی تصویر پارچه های یزدی توی دست های بی بی جانم یادم میاد و گاهی تصویر رومیزی های آویزون پشت ویترین حجره های بازار یزد تو تابستون گرمی که با آقاجان تو یزد قدم میزدم.
گاهی خنکای شمد روی تخت منو میبره به کودکی و خواب سر ظهر تو خونه قدیمی و شمدی که خواب سر ظهرم را خنک میکرد.
هرچی که هست رنگ و خاطره بافته های یزدی و حرف زدن با بافنده ها میگذره بیشتر و بیشتر مطمئن میشم که راهی که انتخاب کردم بهترین راهی بوده که باید توش پا میگذاشتم.
خرده نبات برای خیلی ها معنای خرده ریزه های نبات داره و اگر نام یزدم کنار بیاد قطعا یاد چای های شیرین زدی و عطر هل و گلاب شیرینی های یزدی میافتن اما برای من خرده نبات دیگه خرده های نبات یا حتی دیگه فقط یاد آور پارچه خرده نبات نیست خرده نبات مدت هاست که تو زندگی من کلی رنگ و ذوق و هنر است که همه تلاشم در چند سال گذشته زنده نگه داشتنش و معرفیش بوده است.
بخشی از هدف من در خرده نبات معرفی پارچه ها و تکنیک های نساجی سنتی است اما بخش دیگه تلاشم کمک به بافنده هایی است که هنر بی نظیری را یاد گرفتن و زندگیشون را وقف اون کردند اما با رشد بی حد و حصر تکنولوژی و غرق شدن مردم در زندگی شهری کسب و کارشون تحت تاثیر قرار گرفته و رو به تعطیلی رفته است. در سفرهای این چند سال به یزد از پستوی کارگاه های سنتی بافته های اصیلی را پیدا کردم و به دنبال بافنده های قدیمی برای دوباره بافتن این بافته ها کردم. طراحانی را در یزد دیدم که با وام گرفتن از هنر اصیل شهرشون و تکنولوژی ها و دغدغه های امروزی به طراحی محصولات قابل استفاده در این روزگاه پرداختند.
امروز بعد از نزدیک به دو سال کار در پیج اینستاگرام تصمیم گرفتن ارتباطم را با شما مخاطبان بیشتر کرده و از طریق سایت به معرفی کامل تر یزد و بافته های یزدی بپردازم.