صنایع دستی یزد

یزد شهر تاریخ و فرهنگ، شهر هنر و معماری و دیاری است که گوشه گوشه آن، آدمی را به سوی زیبایی های خود جذب می‌کند و امکان ندارد که دست خالی از آن بیرون بروید. یزد شهر تاریخ و فرهنگ، شهر هنر و معماری و دیاری است که گوشه گوشه آن، آدمی را به سوی زیبایی های خود جذب می‌کند و امکان ندارد که دست خالی از آن بیرون بروید.

خرید سوغات و صنایع‌دستی هر شهر یکی از جذابیت های سفر به آن شهر می‌باشد، بخصوص شهر جهانی یزد که در هر زمینه ای سوغات خاص خود را دارد و در بین همگان معروف است.

برخی از سوغات و صنایع‌دستی یزد عبارتند از انواع شیرینی جات، حلواارده، سرامیک و سفال، کاشی سازی، زرگری، زیلوبافی، شعربافی، ترمه بافی، فرش بافی، شمد، دستمال، مخمل، دارایی، چادرشب بافی، گیوه‌بافی، حصیربافی، روفرشی، سفره، قلم ‌زنی، موتابی، نمدمالی، تخت‌کشى، آهنگرى و مسگرى سنتى، بافت پادرى و کف پوش، پلاس، کرباس‌بافى و.. .

معرفی دارایی بافی

دارایی بافی نوعی هنر بافت پارچه است که در استان یزد رواج دارد .در واقع این کار روش قدیمی برای بافت پارچه از جنس ابریشم می باشد که نقش های خاصی دارد و نوع رنگرزی آن متفاوت است .جالب است بدانید در گذشته از آنجا که ابریشم بسیار گرانقیمت بود آن را در جهاز عروس به عنوان سرمایه قرار می دادند

نحوه انجام دارایی بافی در یزد

ایکات (به معنی: بستن، گره زدن و پیچاندن تار و پود به هم است) که در ایران دارایی بافی خوانده می‌شود. این روش قدیمی بافت پارچه در حال حاضر تنها در شهر یزد انجام می‌شود. در اصل دارایی بافته‌ای از ابریشم است که ویژگی خاص و شهرت آن به دلیل نقش‌های خاص و سبک رنگرزی بسیار ابتدایی آن است.

که ریشه در دل تاریخ دارد. به دلیل همین نوع رنگرزی،‌ هیچ‌گاه نمی‌توان دو پارچه دارایی شبیه به هم را دید؛ چون رنگ‌بندی و موج پارچه‌های بافته شده با هم متفاوت است.

به دلیل اینکه جنس این پارچه در گذشته از ابریشم طبیعی بوده و بسیار گران قیمت بوده است در جهیزیه عروس آن را به عنوان سرمایه و دارایی قرار می‌داده‌اند. امروزه اما دارایی بافی با نخ ویسکوز و ابریشم مصنوعی انجام می‌شود.

بافت پارچه دارایی به وسیله دستگاه دارایی بافی انجام می‌شود، در ابتدای کار بافت باید الیافی که وظیفه رنگ آمیزی و پیاده کردن نقش بر پارچه را دارند رنگ آمیزی شوند؛ برای رنگ کردن الیاف در گذشته از رنگ‌های گیاهی، طبیعی و روش‌های سنتی استفاده می‌شده است و امروزه مانند سایر رنگرزی‌ها رنگهای شیمیایی جایگزین شده‌اند.

پیش از رنگرزی الیاف را مرتب و به دسته‌های مرتب ۳۰ یا ۴۰تایی تقسیم می‌کنند. پس از آن دسته‌های الیاف را از داخل دو تکه چوب که دارای سوراخ‌های زیادی هستند عبور می‌دهند به شکلی که ابتدا و انتهای دسته‌های الیاف به وسیله آنها مهار می‌شوند و مرتب در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند

تا ‌هنرمند بتواند به آسانی طرح را بر روی الیاف منتقل کند. برای جدا کردن تقریبی الیاف هم‌رنگ، مابین آنها را با نخ موم زده گره می‌زنند؛ البته این گره‌ها خیلی دقیق عمل نمی‌کنند اما تا حدودی الیاف هم‌رنگ را از هم جدا نگه‌ می‌دارند.

پس از دسته‌بندی الیاف نوبت به جان بخشیدن با رنگ به الیاف می‌رسد. در این مرحله دسته‌های الیاف را از دو تکه چوب باز می‌کنند و با توجه به طرح و رنگ تعیین شده، رنگ می‌کنند؛ پس از رنگرزی، دسته‌های الیاف را با آب می‌شویند تا رنگ روی الیاف ثابت شود.

بعد از رنگ گرفتن الیاف گره‌ها را از الیاف باز می‌کنند؛ با باز کردن گره‌ها، قسمت‌هایی که با گره از هم جدا شده بودند خیلی کم با دیگر رنگ‌ها مخلوط شده‌اند و زیبایی خاصی به الیاف رنگرزی شده‌ می‌دهند.

گام بعدی بافت پارچه است. بعد از چله‌کشی، نخ‌ها را به دستگاه دارایی بافی می‌بندند و بافت پارچه دارایی آغاز می‌شود. پارچه دارایی کمی حالت کشی دارد به همین دلیل طرح‌ها خیلی دقیق بر روی پارچه پیاده نمی‌شوند؛ به طور معمول طرح‌های دارایی ساده، هندسی و بزرگ هستند.

کاربافی، قدیمی‌ترین هنر پارچه بافی میبد

در شهرستان میبد به‌صورت عام به هرگونه دستگاه‌داری «کار» می‌گویند و به عمل بافتن روی آن «کاربافی» می گویند؛ از جمله زیلوبافی، پتوبافی و پارچه بافی. در پارچه‌بافی علاوه بر طرح و کاربرد متفاوت پارچه‌ها، مصالح آن‌ها نیز با هم فرق می‌کنند. مثل کرباس‌بافی، شَعربافی و… البته می‌توان آن‌ها را به دو دسته تقسیم‌بندی کرد؛ دستباف‌هایی که کاربرد آن‌ها کف‌پوشی (فرش) است: مثل زیلو و پتو و دستباف‌هایی که بیشتر برای پوشش (البسه ) و غیره استفاده می‌شوند، مثل: پارچه‌بافی، کرباس‌بافی و شَعربافی.

دسته‌ی دوم را می‌توان از لحاظ جنس مصالح به ۲ دسته تقسیم کرد؛ پارچه‌هایی که مصالح اولیه‌ی آن‌ها پنبه است: چون کاربافی و کرباس‌بافی. و پارچه‌هایی که مصالح آن‌ها غیر از پنبه است : چون شَعربافی که «شَعر» به‌معنای پشم و مو است.

این هنر ریشه در تاریخ این شهرستان دارد و هنوز که هنوز است تولیدات آن را می‌توان در گوشه و کنار خیلی از خانه‌های محلات قدیمی این شهرستان دید، اما متأسفانه هیچ‌گاه مورد مطالعه قرار نگرفته و به‌عنوان یکی از صنایع دستی منطقه و یک پیشه‌ی بومی به آن پرداخته نشده و در طول دهه‌های اخیر به‌دلایل مختلف از جمله ورود تکنولوژی و حجم تولید نساجی توسط آن، کاربافی نیز مانند دیگر فنون بافندگی سنتی در حال فراموشی و منسوخ شدن است.

اگرچه کاربافی در برخی مناطق مرکزی ایران از جمله ؛ میمند، آباده، بروجن، ورزنه و هرمزگان رواج داشته، اما آنچه که میبد را از سایر این مناطق متمایز و اهمیت پژوهش به کاربافی را در میبد دو چنان می‌کند، این است که کاربافی در مناطق نامبرده حدود ۵۰ تا ۸۰ سال گذشته، رونق خود را از دست داده و اثری از آن باقی نمانده است. در صورتیکه در شهرستان میبد کاربافی با پیشینه‌ای حدود ۶۰۰ سال (یا حتی بیشتر) هنوز در برخی از محله‌های قدیمی به دست پرتوان پیرزنان جان دارد و بافته می‌شود!

این هنر دستی را که به «کارتوفی»، «کارششوک» و « کارکرباس» معروف است، هنرمندان میبد از روزگار دور تابه‌حال در خانه می‌بافتند.

 قدمت کاربافی به دوران تیموری باز می‌شود و این دستباف سنتی به‌عنوان پارچه‌ی پوشاکی برای انواع چادر زنانه، چادر شب، روانداز، روتختی، پارچه‌های لباسی، بقچه، سفره، دستمال، حوله، پلاس، کیسه حنا و غیره کاربرد دارد.

پارچه‌های کارباف با دارهای ساده دووردی ساخته شده از چوب و نی بافته می‌شود که این دارها روی چاله‌ای به عمق ۷۰ سانتی‌متر بر پا می‌شود و اغلب در صفه، ایوان یا اتاق نشیمن مستقر می‌شدند.

بافنده این هنر دستی، برای بافت، پشت چاله می نشیند و با ابزار داخل آن کار می‌کند، به همین دلیل به آن «کارچاله» نیز می‌گویند.